پسر قشنگم مامان نذر کرده بود اگه سالم به دنیا بیای اولین مسافرتی که بری پابوس امام رضا باشه تو به دنیا اومدی ومامان بابا هم دیگه فرصت مسافرت پیدا نکردن تا تو هفت ماهه شدی مادر جون وپدر جون می خواستن برن کیش ماهم گفتیم وتصمیم گرفتیم که بریم حتی دنبال بلیط هم رفتیم ولی گیرمون نیومد ماهم دیگه بی خیال شدیم تا اینکه امام رضا تورو طلبوندو ما راهی مشهد مقدس شدیم واین طوری شد که تا به نذرم عمل نکردم هیچ جای دیگه ای هم نتونستیم بریم تو رفتی مشهد و بیمه امام رضا شدی من تو رو به اون سپردم وازش خواستم که همیشه وهمه جا مواظبت باشه اخه توزایر کوچولوی اون بودی . مامان همیشه یادت باشه که خدا بزرگ وبلند مرتبه است وهمیشه مواظبت است ...