نامه 76( پسر 2 سال و 4 ماهه من)
پسرکم سلام عزیز دل 2 سال 4 ماهه من ببین چقدر زود دارن روزها پشت سر هم میگذرند وبهمون اجازه لذت بردن از این لحظات رو نمیدن تا چشم به هم میذاری میبینی روز ها گذشتند و تو موندی یه عالمه کار نکرده و یه دنیا فرصت از دست داده ... دوست دارم بغلت کنم فشارت بدم بوت کنم ولی این قدر درگیر روزمرگی ها شدم که یادم میره چطور ساعت میگذره حتی بعضی وقت ها وقتی خوابیدی تازه یادم میوفته که ااا خواستم باهات اون بازی رو بکنم ولی یادم رفته یا اون خوراکی رو بدم ولی... همیشه صبح ها خونه ایم ولی بعد از ظهر ها وقتی از خواب بیدار میشی با همدیگه میریم بیرون با هم میریم پارک یا ...
نویسنده :
مامان بهاره
16:23