نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

نامه 75

1392/3/22 2:31
نویسنده : مامان بهاره
836 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وندادم 

این 75 نامه ای که دارم توی این چند وقت برات مینویسم بعضی وقت ها از خوبی ها میگم وبعضی وقت ها از بدی ها از شادی ها و بعضی وقت ها هم از غم ها. دلم میخواد وقتی داری این نامه  ها رو میخونی عشقی که پشت همشون بهت دارم رو احساس کنی دلم میخواد بفهمی که تو ی هر کلمه چقدر  عشق پنهون شده  دلم میخواد بدونی تا اون جایی که شده   از خاطراتمون برات نوشتم  اگه بعضی وقت ها نتونستم ببخش مامان , اخه واقعا یه زمان هایی دوست ندارم ازت عکس بگیرم وبذارم همون جور که دلت میخواد کارت رو انجام بدی بعضی موقع ها احساس میکنم که با این دوربین دارم دیونت میکنم  حتی خودمم خسته میشم   تصمیم دارم وقت بیشتری رو بهت اختصاص بدم تا راحت تر بتونیم وقت بگذرونیم .بدون دوربین وعکس وفیگور ....

حالا از خودت بگم  که این روز ها با منم منم کردنت داری دیونم میکنی میخوای لباس بپوشی میگی هنداد  میخوای کفش بپوشی میگی هنداد حتی دیگه نمیذاری کفشات رو از پات در بیارم  . از دست گرفتن هم که نگو تو خیابون یا باید بغلت کنم یا این که هر جا دلت میخواد میری هر چی هم که بهت میگم صبر کن مامان خطرناکه, بلند ,کوتاه ,اله بله... همه بی فایده است داریم راه میریم یه دفعه تند شروع میکنی دویدن تو خیابون هر چی هم التماست میکنم راه خودت رو میری  کلا به این نتیجه رسیدم که بحث کردن با تو بیفایده است.  اگر با عصبانیت بگم که دقیقا خلاف چیزی رو که میگم انجام میدی اگر هم با مهربونی بگم یه خنده مهربون تحویلم میدی و دوباره کار  خودت رو انجام میدی و  من تو اون لحظه  این شکلی میشم خنثی

 کلا بچه لجبازی هستی  ولی تا دلت بخواد مهربونی انقدر که خیلی راحت همه چیزت رو به بچه ها میدی تا بازی کنند.یا این که مدام من وبغل میکنی میگی مامان بوس 

وقت هایی هم که بابا خونه است میای دست میاندازی دور گردن من وبابا  ومیگی بابا مامان بوس عاشق اینی که بابا  اول من وبوس کنه  وبعدش تو روماچ

توی میئه های تابستونی عاشق گیلاس وهندونه ای یا به قول خودت هوندینهزبانخدا رو شکر اینا رو بهتر میخوری. میوه های زمستونی رو که اصلا نخوردیناراحت

این روز ها این قدر هوا بد شده که ادم دوست نداره هیچ جا بره یا خاکه یا  باد گرم  تا یکم هوا خوب میشه سریع میبرمت پارک ولی وقتی هوا گرمه مجبوریم بریم همون خانه بازی خودمون ومن از این موضوع خیلی ناراحتم   .اخه تمام زمستون که سرده نمیشه رفت پارک بعدش هم که گرما و باد وخاک افسوس

 تو ی هفته قبل که هوا بهتر بود بردیمت پارک وتو هم تا جایی که تونستی  با نازنین وفروغ بازی کردی 

15/3/92

تا

تنل

همش حواست به فروغ و نازنین بود که یه وقت از مسیر دیدت دور نشنعینک

لاب

ابدا

 

هر چی بهت میگفتم مامان بیا این طرف میگفتی بووووووووووووع یعنی کثیف اخرش هم این طوری  اومدی بیرون وحواست بود که لباست به جایی نخورهزبان

 

ثق

 

قفثقف

 

غفافغ

 

این  عکس هم از اون عکس های نمونه است که بابا گرفته داره باسرعت تابمون میده و ما هم داریم از ترس میمیریم وجیغ میزنیم وبابا هم تندتند عکس میگرفتنگران 

 

غاف

جان من قیافه ها رو نگا کن وبخند خودت رو نگاه داری چه جوری نگاه بابا میکنی از بس ترسیدی حالا هی من میگم وایسا بابا تند تر  تاب میداد وقتی پباده شدیم یه دل سیر زدیمشنیشخند

غفاق

اینم  اثر هم نشین بد دیدی و یاد گرفتی هر چی گفتم زشته تو بیشتر گیر دادی گفتی بالا قبول هم نمیکردی کسی کمکت کنه ومدام میگفتی هندادنگران

فل

غ65غ

نگاه کن کامل پیداست داری فروغ بیچاره رو هل میدی عقب میگیی نگیرررررررررررر من هم این جوری نگراناخه سرسره بلند بود

غفاف

کار ما کلا تو پارک عکس انداختن  بود تلافی هر چی که عکس ننداختیمزبان

65غغ

غف5

 

وای من یعنی عاشق این عکسم پشت سرمون رویایییییییییییییییییییی  تازه پل سفید هم معلومهقلب

 

قفلق

فغ

غفاف

 

وای چقدر این جا خندیدم گیر داده بودی به دمپایی های این دختر بیچاره هی میگفتی بده اونم عصبانی شد ودمپایی ها رو در اورد داد به مامانشخجالت

 

فغا

فلل

تازگی ها هم که فقط تو این قمقمه یا به قول خودت کمکمه اب میخوری تازه پیشرفت هم داشتی بدون دست میذاری تو دهنت و اب میخوری بعضی وقت ها این قدر میخوری تا باد میکنی چپه میشی خنثی

6غق

لفرذ

اینا رو هم تازه برات خریدیم عاشق این تخته شدی در عوض اصلا به پازل محل نمیذاری هر چی بهت میگم بیا یادت بدم دو دقیقه میشینی و بعدش فرارنیشخند

رز برر

اینم بابا جون ونوهقلب

قفل

این جا هم که طبق معمول لباس یکی دیگه رو پوشیدی اخه کی میخوای دست از این عادتت برداریگریه

تائد

 

لففغالبدات

بهت گفتم فیگور بگیر این مدلی فیگور گرفتی این قدر شوکه شدم که باورم نمیشد  اخه تو اصلا از دوربین متنفریماچ

اغع

 

هر چی صدات میکردم نبودی تا اینکه دیدم خودت دویدی اومدی میگی  مامان بیا  اومدم دیدم این اهن ربا ها رو  شکلی کردی ومیگی مامانخنثی

لفبقف

 

حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم

اخ...  تا میبینمت یک جور دیگر میشوم

 با تو حس شعر در من بیشتر گل میکند 

یاسم وباران که میبارد معطر میشوم

 

قبث

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

صوفیا مامان سامیار
22 خرداد 92 3:35
ای جانم .چه فیگوری گرفته خیلی دوست داشتم ببینمت مامانی ، تقریبا با تصوراتم یکی بود رویه ماهه ونداد گلمو ببوس



اااا راست میگی مگه من تو تصوراتت چه شکلی بودم
تو هم سامیار نازم رو ببوس
محبوبه مامان الینا
22 خرداد 92 7:39
اااااااای جان چقدر این گل پسر بانمک و شیطون بلا ئه عزیزم مراقبه لباسش کثیف نشه
بهاره جون اهوازی هستید شما؟ ینی کلا اونجا گرد و خاکه یا این چند روز اینجوری شده؟
خیلی خوشحال شدم خودتونو دیدم دوست جون از عکسها مشخص شد که هیجان و شور و شیطنت ونداد به کی رفته



اره عزیزم اهوازی هستیم نه بیشتر وقت ها هوا این جوریه مخصوصا تابستونا البته این چند ساله این جوری شده
مامان عبدالرحمن واویس
22 خرداد 92 15:12
وندادجونم عزیزکم چه نازشدی توی عکسا
بهاره جونم دست گلت درد نکنه دلمون بازشدبااین عکسای قشنگ خوشحال شدم روی گلتو دیدم


مرسی عزیز دلم چشمات قشنگ میبینه
الی مامی آراد
23 خرداد 92 11:12
ای جون پسرم بزرگ شده و مستقل عکسهاتون خیلی خوشگل شدند
fariba
23 خرداد 92 14:48
قالب قشنکی انتخاب کردی بهاره جان.چقدر خوشحال شدم عکستو دیدم.بوس.مامانی مثل پسرت خوشگلیها


مرسی عزیزم چشمات قشنگ میبینه
پرهام ومامانش
24 خرداد 92 11:15
کاش پرهام منم مثل تو بشه منم میخام باهام لج کنه همینجورم مثل تو یه دندنه باشهههههههه وزورش بهم برسه کپ تو برای وندادم که خیلی بوس دوس دارهههههههههههه عاشقتم هنداد جونم بقول خودت


وای عزیزم چه ارزوی ترسناکی داری مطمئنی
نرگس مامان باران قلنبه
24 خرداد 92 17:46
چه عجب بهاره جون کلی برامون عکس گذاشتی عکسهایی که رو تاب هستید خیلی باحاله تنها کسی که نمیترسه ونداد جونمه ایشالا همیشه خوش باشین



مرسی عزیزم
چرا عزیزم ترسیده ولی ما بیشتر
مرسی گلم
مامان سانلی
25 خرداد 92 14:39
سلام به دوست خوشگل و شیطون خودم
سلام به هنداد عسلم.فدای حرف زدنت عشقم..
لجبازی سن داره بهاره جون زیاد غصه نخور.

فدات بشم دوستم شرمنده به خدا.تمام کامنتهات رسیدن فقط من نبودم تاییدشون کنم. نصف کامنتها رو صبح تایید کردم نصفشم میخوام الان تایید کنم.مرسی برای همه مهربونیهات.


میدونم گلم ولی خیلی دردسر سازه
مامان بردیا
26 خرداد 92 0:52
چه عکسای خوشگلی.ماشالا به این گل خوش تیپ
ღ مونا مامان امیرسام ღ
27 خرداد 92 0:38
همیشه به گردش و تفریح عززززیزم
هنداااد خان اینقدر مامانی رو اذیت نکن.تو کوچه نباید دستش رو ول کنی.
دقیقا ما هم همین مشکلات رو داریم با امیر سام
بهاره جون ونداد کوچولو رو از پوشک گرفتی کامل.
میتونم بگم خوش بحالت.من که....
اصلا انگیزه ای براش ندارم.
چه جوری شروع کردی که به حرفت گوش داد؟/
عکسهای پارک هم خیلی قشنگ بودند.
بوووس برای دوستم و گل پسرش

میام میگم عزیزم
رها مامان راستین
27 خرداد 92 9:58
وای فیگورت خیلی خوشگل ونداد جون بهار جون خوب تاب سواری میکنی ها

مامان فتانه
27 خرداد 92 23:21
ووووااااااااااااااااااااااا چقدر عکس....عزیزم همه ی عکسا زیباست مخصوصا اون فیگوره...من عاشق این پسر شدم با اون لبهایی که لجاجت و غرور ازش میباره....مامانی یک بوس گنده ازش بکن....به به بالاخره مامانی دیدیم..چقدر زیبایی عزیزم چقدر جوونین فکرشو نمیکردم...بالاخره اینکه خیلی مستفیض شدم از این همه عکسسسسسسسسسس



راست میگی فکر میکردی چند سالم باشه پس
♥متین من♥
28 خرداد 92 1:56
ای جونم فدای این هندادد گفتنت برم که انقدر بامزه و بازیگوش هستی
خیلی وقت بود بهاره جون عکستو ندیده بودم امیدوارم همیشه شاد باشی با خانواده گلت
می بوسمت دوست خوبم


مرسی عزیزم منم شما رو میبوسم
مامانی کسرا
28 خرداد 92 2:46
عزیزم ، معلومه بهش خوش گذشته


اره حسابی
مامان فتانه
28 خرداد 92 7:52
راستش نمیدانم چرا فکر میکردم 28 30 باشین...الان چندین؟شاید بی بی فیسین؟ارههههههههه؟یا خوب موندین


نه عزیزم من 27 سالمه فقط دو سال بیشتر گفتی ولی یکمم بیبی فیسم
مامان آناهیتا
28 خرداد 92 8:50
من عاشق وندادم دیدنسش بهم انرژی مثبت میده و راستش دلم می خواد یه پسر داشته باشم عین ونداد
عاشق عکس هاتم عزیزم با اون نگاه قشنگت
همیشه به شادی و خوشی گلم


خیلی خوشحالم که پسرم انرژی مثبت القا میکنه
مرسی دوست خوبم ما هم همیشه از کامنت های قشنگت کلی انرژی میگیریم
مامان سانلی
28 خرداد 92 16:22
یه بوس از راه خیلی خیلی دور برای روی ماه هردوتون
مامان مانلی
28 خرداد 92 17:06
ای جونم خدا براتون حفظش کنه
من شما را لینک کردم



مامان نیروانا
28 خرداد 92 22:51
مرسی عزیزم از نظرت . خیلی خوشحال می شم بیشتر با هم آشنا بشیم.پسر نازی داری امیدوارم همیشه کنار هم شاد باشین.من 22 سالمه غرب تهران هم زندگی می کنیم من دوستای زیادی تو دانشگاه دارم که مجردن ولی همیشه دوست داشتم با یه خانوم متاهل دوست باشم و چون دخترم تو فامیل همسن و سال خودش نداره دوست دارم اونم در آینده تنها نباشه.حتما به من سر بزن و برام از خودت بگو ونداد هم ببوسش


میام پیشت عزیزم
هیراد و عمه لیلاش
29 خرداد 92 16:44
فدای هنداد کوچولوی خودم بشم که از حالا احساس استقلال میکنه


لیلا مامان پرنیا
30 خرداد 92 11:49
همیشه به گردش دوست جون
اون عکستون رو تاب خیلی بامزس
برای ونداد ومامی گلش


قربونت دوست خوبم

اینم برای پرنیان جان ومامان مهربونش]
زهرا
30 خرداد 92 21:18
بهاره جون خوشحال شدم دیدمت مثل وندادخیلی نازی
عاشق فیگوروحرف زدن وندادم به خصوص وقتی میگه هنداد



مرسی عزیزم تو لطف داری ما هم عاشق روژان خوشکله ایم
مینا مامان آیلین
30 خرداد 92 23:27
از خوندن وبلاگ پسر نازتون لذت بردم خدا حفطش کنه


مامان آنی
1 تیر 92 18:58
وندادجونم مثل همیشه تو همه عکسا خوشگل افتادی بهاره جون عکس شما هم خوشگل شده بود من یه بار اهواز اومدم شهر زیباییه
مامان آنیسا
4 تیر 92 17:42
به به چه آقا شده این پسر ناز!چقدر خوشحال شدم که روی ماهتو دیدم عزیزمببوس عزیزم پسر نازتو
ابی
1 شهریور 92 17:49
سلام یک سری به وب من بزنید باتبادل لینک موافقیدبگید
مسعود
1 شهریور 92 17:50
سلامی سک سربه وب من هم بزنیدممنون
مسعود
1 شهریور 92 17:59
سلام ببخشیداشتباه شد؟
ابی
1 شهریور 92 17:59
سلام ببخشیداشتباه شده؟اما اگرخواستید میتونید سربزنید
ابی
1 شهریور 92 18:01
اما اگرخواستیدمیتونید سربزنید