نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

نامه 97 (1000 روزه که هستی)

    دیگر هیچگاه چنین روزی   را با فرزندم نخواهم  داشت. فردا کمی پیرتر از امروز خواهم بود .     امروز یک هدیه است. نفس بکش  و توجه کن . او را ببوی و نوازش کن     به چهره زیبا و پاهای کوچکش بنگر و دقت کن . از دلربایی های   کودکانه اش لذت ببر  .امروز لذت ببر مادر،   پیش از آنکه متوجه شوی تمام خواهد شد...      -------------  1. مطلب از سایت گرفته شده 2. این مطلب در حالی نوشته شده که فقط 19 روز تا تولد 3 سالگی پسرم باقی مونده    ...
29 اسفند 1392

نامه 98 (عکسنامه سه سال گذشته)

سلام پسرک شیرینم ....  بدون هیچ مقدمه وحرفی میرم سراغ عکس ها .  عکسهایی که با دیدن هر کدومشون خاطره اون روزا رو هنوز هم برام تازه میکنه ولبخند رو مهمون لبام.  تا بوده قانون دنیا همین بوده،   خوب که بگذره خوش که بگذره زود هم میگذره    وچه زود گذشت  لحظات کودکی ات شیرینم ......  خداوندا  تنها ارزویم در این روزگار این است :  لبخند را از لبانمان مگیر   یک روزگی یک ماهگی دو ماهگی سه ماهگی   4 ماهگی 5 ماهگی 6 ماهگی 7 ماهگی 8 ماهگی 9 ماهگی 10 ماهگی 1 سالگی   13 ما...
29 اسفند 1392

نامه 95 (من دلخوشم به این لحظه ها....)

  پسرم....  زندگی سرشار از زیبایی هاست ، متوجهش باش...  باران را ببو ،،  نسیم را حس کن ،،  وبه بهترین نحو ممکن که میتوانی از زندگی لذت ببر وبرای رسیدن به ارزوهایت تلاش کن....   " width="216" height="35" /> پ .ن :  این روزا این قدر قشنگن که دلم نمیخواد به هیچ وجه تموم بشند روزای سرد پر از بارون ومه  ومیبینم که تو هم عاشق بارونی وبا تمام وجود  برای هر قطره اش کلی ذوق میکنی من عاشق این احساسات پاکتم عزیزم    همیشه مثل بارون باش بزار همه از وجود مهربونت سیراب بشند  روزای سرد دی ماه زمستون 1392   سن پسرک2 س...
29 اسفند 1392

عشق کوچک من 37 ماهگردت مبارک ♥

چی قشنگ تر از .. ؟؟ تــــــو رو دوست داشتن. تــــــو رو بوسیـــــــدن ..؟ کنار تـــــو نفس کشیدن؟ کنار تـــــو بیدار شدن؟ کنار تـــــو خوابیـــــدن؟ لمس دســـــــتان تـــــو؟ نگاه به چشــمان تـــــو؟ چه آرامشی داره این زندگی.... فقــــط در کنــــــــــار تــــــو     عروسک شاد خونمون 37 ماهگیت مبارک . کمتر از 24 ساعت تا تحویل سال نو مونده  و ما در کنار تو از همیشه خوشبخت تریم  .خدایا برای همه چیز هایی که توی این سال بهم دادی ازت ممنونم ،به خاطر وجود عزیزانم واحساس خوب خوشبختی  ، احساس خوب مادر بودن واحساس...
29 اسفند 1392

نامه 94 (اسباب بازی جدید & این چند روز تعطیلی با شکوفا وشکرانه)

سلام به روی ماه دلبر 2 سال و ده ماهه من که از بس سرم شلوغه این روزا فرصت پیدا نمیکنم هیچی برات بنویسم  اول این که  34 ماهگردت مبارک عسلی خوشکل من      دوم این که  این روزا بسی سرمان شلوغه از روز اربعین تا 5 روز بعدش مادرجون روضه داشت و28 صفرم که مامانی  مثل هر سال شله زرد داشت خلاصه این که خیلی فرصت  نداشتم تا برات بخوام بنویسم فقط بگم که خیلی شیطون بلا  وشیرین زبون شدی کسی جرات نمیکنه چیزی بگه از بس که جواب اماده توی استینت داری همش مجبوریم  قبل از هر حرف زدنی کلی راجع به اون فکر کنیم وحرفهای احتمالی بعد ازاون رو پیدا کنیم خلاصه این که به لطف حضور سبز وزبون درازتون ما برا...
17 دی 1392

نامه 93 (یلدا 92)

 پسر زیبای زمستانی من... پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری ♥    اینم یه عکس از ونداد در یلدای 91   پ.ن - نمیدونم چرا هیچ وقت قسمت نمیشه از شب یلدا عکس بندازم به همین دلیل مجبورم عکس پارسال رو بزارم که اونم من نگرفتم عمه مریم ازت گرفته   ...
15 دی 1392

نامه 92 (اگه تو نخندی:(

حال این روزام اصلا تعریفی نیست یه ده روزی هست که درگیر مریضی هستیم تا چند روز پیش تو بودی بعد نوبت من شد والان هم بابا سخت مریضه.  میخواستم از همین جا ازتون تشکر کنم ای ویروس جان که لطف کردی وتشریف اوردی خونمون و یه ده روزی رو میزبان شما بودیم و یه چند تا امپول سه نفری به لطف قدوم شما نوش جون کردیم وبه گرمی ازتون پذیرایی کردیم ولی لطف کن تشریف ببر دیگه مهمون نوازی بسه بابا برو خونتون  از جمعه دوهفته پیش که داشتی با عمو ابولفضل بازی میکردید وحسابی کشتی میگرفتید یه دفعه دیدم عمو اوردت با لبا ولپای قرمز وگفت: بهاره نمیدونم چرا ونداد یه دفعه این قدر داغ شد وقتی دست زدم به بدنت از حرارت بدنت شوکه شدم اون قدر که علی رضای بیچار...
15 دی 1392

دلخوشی ها کم نیست 6....

مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند، ولی آن ها را ببخش .     اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش .     اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش .     اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش .     آنچه را در طول سالیان بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش .     اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش .     نیکی های درونت را فراموش می کنند، ...
19 آذر 1392

نامه 91 ( دنیای کوچک من وپسرم یک ساله شدنت مبارک)

  الان  10 روز از 6 اذر میگذره ومن بعد از چند روز تاخیر که دلیلش رو توی پست بعد  برات میگم تونستم این مطلب رو برات  بزارم.  راستش رو بخوای  اون وقت که شروع به نوشتن کردم  اصلا فکرش رو نمیکردم این قدر نوشتن از تو برام  لذت بخش بشه که هر جایی  وتوی هر لحظه ای دنبال این   باشم که از اون لحظه برات یه خاطره بسازم .  فکر نمیکردم وارد دنیایی بشم که پر از  حس های خوبه، پر از با تو بودن در عین حالی که اون لحظه رو پشت سر گذاشتم ولی نوشتنش باعث میشه که دوباره و دوباره خاطره اش برام زنده بشه ولذت ببرم .  فکر نمیکردم وارد یه دنیایی میشم که بیرون اومدن ازش  سخته  وهمه ...
19 آذر 1392