نامه 104 (3 فروردین 1393 (لالی)
3 فروردین 1393 حرکت به سوی لالی ،استان خوزستان- شهرستان مسجد سلیمان.
لالی یه جای اروم وساکت وسر سبز و فوق العاده با یه اسمون ابی، که تا چشم کار میکرد گل بابونه و سبزه بود .نمیدونم توی هوا عطر چه گلی پخش شده بود که این قدر همه رو سرمست وخوشحال میکرد واقعا که بهار خوزستان معرکه است .هیچ وقت حاضر نیستم یه روز این هوای فوق العاده رو بزارم وتوی این فصل سال مسافرت برم ، در عوض این فصل تا دلت بخواد ما استان گردی داریم همه جا سبز وبکر ودست نخورده . البته اگه این مسافر های نوروزی جای تمیزی باقی بزارن امسال بیشترین مسافرهای نوروزی مال استان خوزستان بود
من وبابایی به شخصه همیشه مسافرت های دسته جمعی رو ترجیح میدیم البته بعضی از مسافرت ها باید خانوادگی باشه ( من وتو بابا). به خاطر همین امسال با مادر جون وپدرجون وعمه ها رفتیم به سمت لالی و تو هم واقعا لذت بردی هم این که مریم جون بود وهم این که کلی حیوون دیدیوخاک بازی واب بازی کردی .
البته تمام مسیر رفت رو خواب بودی تا وقتی که به دریاچه سد رسیدیم این جا هم تازه از خواب بیدار شدی هنوز چشات رو باز نکردی دوربین رو دیدی ومیخوای فیلمات رو نگاه کنی
من عکاسی رو خیلی دوست دارم وهمیشه سعی میکنم از همه چیز عکس بگیرم ولی بعضی وقت ها نمیشه تمام زیبای های یه منظره رو توی قاب دوربین نشون داد دریاچه سد هم یکی از اون جاهایی که خیلی ناراحتم که نتونستم همه زیباییش رو نشون بدم ولی به جرات میگم یکی از قشنگترین منظره ای عمرم رو دیدم
اینم از داهات موقع عکس گرفتن دیگه نمیتونم یه عکس درست حسابی ازت بگیرم
این جا هم یه کرم خاکی دیدی واصرار داشتی با چوب بیچاره رو ناز کنی اخرش که کرم خسته شد ودید ولش نمیکنی خودش رو گرد کرد وتو با تعجب گفتی: مامان این چرا میگو شد؟
ودباره ادا
دلم نیومد منظره گل های بابونه رو برات نزارم
تمام مدت این پ. ا.س. ت. و. ر. ه. ا. دستت بود ویه لحظه ازت جدا نشد
اینم نورا فسقلی 7 ماهه
این جا وقتی که گاو ها رو دیدی با سرعت رفتی سمتشون ومیگفتی مامااااااااااااااننننننننن بیاااااااا گاو
این جا هم میخواستی به گاوای بیچاره کُِِنار بدی بخورند
این عکس یه دونه کنار که اصرار داشتی باهاش عکس بندازی
واینم مسافرت ا روزه به مقصد لالی که خیلی بهت خوش گذشت وفکر میکنی رفتیم جنگل تا تلویزیون عکس یه گاو رو نشون میده میگی: مثل گاوای جنگل که دیدیم
وچه خوب میگوید سهراب:
وخدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بو ها، پای ان کاج بلند
روی اگاهی اب ، روی قانون گیاه.....
وتو از همه به او نزدیک تری ای کودک من ،
همه دلخوشی من ان لبخند بر روی لبان اوست....
وتو ای خدای من ان را از اودریغ مکن