نامه 81 (خداحافظ....)
سلام قلب کوچولو
فکر کنم الان یه دو هفته ای هست که به وبلاگت یه سر نزدم .این روزها بسی سرمون شلوغه اخه نی نی عمه مورود (عمه مولود ) به دنیا اومد.
به این دنیا خوش اومدی نورا کوچولو
این مطلبی رو که میخوام امروز برات بنویسم مال قبل از 30 ماهگیت نفس :
از خیلی پیش تر ها وقتی که هنوز یک سالت بود تصمیم گرفتم کم کم از پوشک بگیرمت تا مجبور نشم طی یه عملیات انتحاری هم تو رو هم خودم رو اذیت کنم .به خاطر همین اول توی طول روز شروع کردم ودیگه مامی نشدی وجالبه که هیچ وقت با این که خیلی بچه بودی روی فرش جیش نکردی وخونه رو کثیف نکردی ووقتی که جیش داشتی میگفتی دیش و خیلی خوب خودت رو کنترل میکردی تا بیام سر پات بگیرم بعد از چند وقت وقتی که تونستی کنترل مدفوعت رو هم داشته باشی دیگه اعلام میکردی و میگفتی بی بی حتی با این که پوشک بودی اصرار داشتی که درش بیارم تا بری توی دستشویی پی پی کنی یه وقتایی میدید ی توی طول روز 50 بار این پوشک بد بخت باز وبسته میشد به خاطر همین دیگه برای پی پی هم مامیت نکردم اخه دیدم این جوری خیلی راحت ترم
چند ماه بعد وقتی که حدودا یک سال و 8 ماهه بودی وقتی که میخواستیم بریم بیرون دیگه پوشکت نمیکردم ولی وقتی شورت پات میکردم فکر میکردی مامی هستی هر چی هم که برات تویضیح میدادم که : مامان عزیزم این شورتِ همه زیر شلوار پاشون میکنند وقتی هم که جیش دارن اول شورت بعد شلوارشون رو در میارن ولی دوباره بعد از این همه توضیح اخرش وقتی میکردم پات وقتی جیش داشتی نمیگفتی..
به خاطر همین ترجیح دادم که دیگه شورت پات نکنم وبا این که با ذوق وشوق برات یه ست عالی و گرون خریده بودم ولی رو دستم موند وهنوزم که هنوزه بعد از این همه توضیح دادن بازم به حرفم گوش نمیدی
قبل از دوسالگی هم از پوشک ظهر موقع خواب گرفتمت و خدا رو شکر اصلا اذیت نکردی البته یه دو باری توی خواب جیش کردی البته وقتی هم جیش میکردی دیگه نمیخوابیدی... واین خودش یه معظل بزرگ بود....
به خاطر همین از پوشک شب گرفتنت شد برام یه غول این قدر طولش دادم که خودم خسته شدم هر دفعه یه بسته پوشک میخریدم به خودم قول میدادم این اخریش ولی دوباره روز از نو تنبلی از نو...
هی امروز وفردا کردم تا دیدم دیگه شوخی شوخی داره میشی دو ساله ونیمه من هنوز اندر خم یه کوچه ام و... بالاخره همت کردم وتونستم از پوشک بگیرمت
اون شب از استرس این که یه وقت تو خواب جیش نکنی نخوابیدم تا یه ذره تکون میخوردی بیدارت میکردم میگفتم پاشو بریم جیش کن حتی یه بار به زور از تو خواب بلندت کردم ببرمت سر پات بگیرم ولی تو همش گریه میکردی و میگفتی جیش ندالی (جیش ندارم) توضیح این که بچه ام کلا فعلا رو جا به جا استفاده میکنه به خاطر همین به ندارم میگه نداری
همین کارم باعث شد که تا دو سه ساعت نخوابی و بدون این که جیش کنی
اینم بگم اون موقع ها که تازه به دنیا اومدی برات یه بسته پوشک مای بیبی گرفتم که دیدم خیلی پلاستیک شون زیاده واندازه اشون هم خیلی بزرگ به خاطر همین برات یه بسته sleepyخریدم که دیدم به اون ها حساسیت داری و تمام بدنت جوش میزنه این دفعه برات jampersخریدم که باز به اون ها هم حساسیت داشتی این جوری شد که ما موندیم به سه تا بسته پوشک که از هر کدوم فقط یکی دوتا مصرف کرده بودیم وبقیه اش همین جوری موند این شد که علی رضا گفت بیا بدیمشون به یه بنده خدا که تازه بچه دار شده ما هم تو فامیل گشتیم ودختر عمه ام که دخترش یک ماه از ونداد کوچیک تر بود وتازه به دنیا اومده بود پیدا کردیم ووقتی خواستیم بریم دیدن بچه علاوه بر کادو سه بسته پوشک هم بهش دادیم خلاصه بعد از اون همه پوشک خریدن اخرش یه بسته evy baby گرفتیم که خدا رو شکر این بهت ساخت وای که من چقدر بوش رو دوست داشتم وقتی که بغلت میکردم بیشتر از پودری که بهت میزدم بو میداد
این شد که تا دوسالگی برات evy baby مصرف کردیم ولی دیگه بعدش هر چی گشتیم پیدا نکردیم حتی به یکی سفارش دادیم که از ترکیه برامون چند بسته اورد ولی وقتی تموم شدن دیگه گیرمون نیامد
تو هم که دیگه مصرفت زیاد نبود به خاطر همین برات مولفیکس استفاده کردم که بهت میساخت ولی به شرطی که کمتر از دو ساعت پات باشه
وحالا :
دیگه پسرم یکی از مراحل مرد شدن رو در سن 2 سال و 5 ماهگی پشت سر گذاشته ...
پسرم به دنیای شورت پوش ها خوش اومدی
خدا حافظ یار دوسال زندگی ونداد
خداحافظ پوشک
این جا برای اولین بار وقتی ا ساله و 2 سه ماهه بودی خواستم از پوشک ظهر بگیرمت ولی وقتی بیدار شدی جیش کردی کلی ترسیدی همش میگفتی دیش و با گریه نشونم میدادی من دلم کلی برات سوخت گذاشتم وقتی بزرگ تر شدی این کار وبکنم
اینم ونداد با پوشک های اوی بیبی
این هم که دیگه عکس های جشن خداحافظ پوشکه
اینم یه بوس برای دوستای خوبم پوشک
بی شک جهان را به عشق کسی افریده اند
چون من که افریده ام از عشق جهانی برای تو