نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

نامه 81 (خداحافظ....)

1392/6/8 16:52
نویسنده : مامان بهاره
1,194 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قلب کوچولو

فکر کنم الان یه دو هفته ای هست که به وبلاگت یه سر نزدم .این روزها بسی سرمون شلوغه اخه نی نی عمه مورود (عمه مولود ) به دنیا اومد.

به این دنیا  خوش اومدی نورا کوچولو هورا

این مطلبی رو که میخوام امروز برات بنویسم مال قبل از 30 ماهگیت نفس :

 از خیلی پیش تر ها وقتی که هنوز یک سالت بود تصمیم گرفتم کم کم از پوشک بگیرمت تا مجبور نشم طی یه عملیات انتحاری  هم تو رو هم خودم رو اذیت کنم .به خاطر همین اول  توی طول روز شروع کردم ودیگه مامی نشدی وجالبه که هیچ وقت با این که خیلی بچه بودی روی فرش جیش نکردی وخونه رو کثیف نکردی ووقتی که جیش داشتی میگفتی دیش و خیلی خوب خودت رو کنترل میکردی تا بیام سر پات بگیرم  بعد از چند وقت  وقتی که تونستی کنترل مدفوعت رو هم داشته باشی دیگه اعلام میکردی و میگفتی بی بی  حتی با این که پوشک بودی اصرار داشتی که درش بیارم تا بری توی دستشویی پی پی کنی   یه وقتایی  میدید ی توی طول روز 50 بار این پوشک بد بخت باز وبسته میشد به خاطر همین دیگه برای پی پی هم مامیت نکردم اخه  دیدم این جوری خیلی راحت ترم چشمک

چند ماه بعد  وقتی که حدودا یک سال  و 8 ماهه بودی وقتی که میخواستیم بریم بیرون دیگه پوشکت نمیکردم ولی وقتی  شورت پات میکردم فکر میکردی مامی هستی هر چی هم که برات تویضیح  میدادم که : مامان عزیزم این شورتِ همه زیر شلوار پاشون میکنند وقتی هم که جیش دارن اول شورت بعد شلوارشون رو در میارننیشخند ولی  دوباره بعد از این همه توضیح اخرش وقتی میکردم پات وقتی جیش داشتی نمیگفتی..آخ

به خاطر همین ترجیح دادم که دیگه شورت پات نکنم وبا این که با ذوق وشوق برات یه ست عالی و گرون خریده بودم ولی رو دستم موند وهنوزم که هنوزه بعد از این همه توضیح دادن بازم به حرفم گوش نمیدیخنثی

قبل از دوسالگی هم از پوشک ظهر موقع خواب گرفتمت و خدا رو شکر اصلا اذیت نکردی البته یه دو باری توی خواب جیش کردی  البته وقتی هم جیش میکردی دیگه نمیخوابیدی...ابرو واین خودش یه معظل بزرگ بود....نیشخند

به خاطر همین از پوشک شب  گرفتنت شد برام یه غول  این قدر طولش دادم که خودم خسته شدم هر دفعه یه بسته پوشک میخریدم به خودم قول میدادم این اخریش ولی دوباره روز از نو تنبلی از نو...نیشخند

 هی امروز  وفردا کردم تا دیدم دیگه شوخی شوخی داره میشی دو ساله ونیمه من هنوز اندر خم یه کوچه ام  و... بالاخره همت کردم وتونستم از پوشک بگیرمتهورا

 اون شب از استرس این که یه وقت تو خواب جیش نکنی نخوابیدم  تا یه ذره تکون میخوردی بیدارت میکردم میگفتم پاشو بریم جیش کن حتی یه بار به زور از تو خواب بلندت کردم ببرمت سر پات بگیرم ولی تو همش گریه میکردی و میگفتی جیش ندالی (جیش ندارم) توضیح این که بچه ام کلا فعلا رو جا به جا استفاده میکنه به خاطر همین به ندارم میگه نداریزبان

 همین کارم باعث شد که تا دو سه ساعت نخوابی و بدون این که جیش کنیخجالت

 

اینم بگم اون موقع ها که تازه به دنیا اومدی برات یه بسته پوشک مای بیبی گرفتم که دیدم خیلی پلاستیک شون زیاده  واندازه اشون هم خیلی بزرگ  به خاطر همین برات یه بسته sleepyخریدم که دیدم به اون ها حساسیت داری و تمام بدنت جوش میزنه  این دفعه برات jampersخریدم که باز به  اون ها هم حساسیت داشتی  این جوری شد که ما موندیم به سه تا بسته پوشک که از هر کدوم فقط یکی دوتا مصرف کرده بودیم وبقیه اش همین جوری موند این شد که علی رضا گفت بیا بدیمشون به یه بنده خدا  که تازه بچه دار شده ما هم تو فامیل گشتیم ودختر عمه ام که دخترش  یک ماه از ونداد کوچیک تر بود وتازه به دنیا اومده بود پیدا کردیم ووقتی خواستیم بریم دیدن بچه  علاوه بر کادو سه بسته پوشک هم بهش دادیم خلاصه بعد از اون همه پوشک خریدن اخرش یه بسته evy baby گرفتیم که خدا رو شکر این بهت ساخت وای که من چقدر بوش رو دوست داشتم وقتی که بغلت میکردم بیشتر از پودری که بهت میزدم بو میداد 

 این شد که تا دوسالگی برات  evy baby مصرف کردیم ولی دیگه بعدش هر چی گشتیم پیدا نکردیم حتی به یکی سفارش دادیم که از ترکیه برامون چند بسته اورد  ولی وقتی تموم شدن دیگه گیرمون نیامد

تو هم که دیگه مصرفت زیاد نبود به خاطر همین برات مولفیکس استفاده کردم که  بهت میساخت ولی به شرطی که کمتر از دو ساعت پات باشه 

وحالا :

 دیگه پسرم  یکی از مراحل مرد شدن رو در سن 2 سال و 5 ماهگی پشت سر گذاشته ...

 پسرم به دنیای شورت پوش ها خوش اومدی زبان

 خدا حافظ یار دوسال زندگی وندادقلب

 خداحافظ  پوشک بای بای

 

این جا برای اولین بار وقتی ا ساله و 2 سه ماهه بودی خواستم از پوشک ظهر بگیرمت ولی وقتی بیدار شدی جیش کردی کلی ترسیدی همش میگفتی دیش و با گریه نشونم میدادی من دلم کلی برات سوخت گذاشتم وقتی بزرگ تر شدی این کار وبکنم

بی

اینم ونداد با پوشک های اوی بیبی

ذدلا

رزذ

یبای

این هم که دیگه عکس های جشن خداحافظ پوشکهنیشخند

ریذ

 ذئ

اینم یه بوس برای دوستای خوبم پوشکماچ

اعلر

عب

 

عتل

تغل

 

بی شک جهان را به عشق کسی افریده اند 

چون من که افریده ام  از عشق جهانی برای تو

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان یاسمین زهرا
8 شهریور 92 17:32
آفرین به پسر گلمون که حسابی اقا شده.ببوسیدش
پرهام ومامانش
8 شهریور 92 23:38
چه گود بای پارتی گرفته اقا ونداد
من که کلا نامیدممممممممممممم فک کنم همینجور باید پوشک بگیرممممممممم فعلا هیچ جرقه امدی نیدیدم
مامانی شما از کی فهمیدی وقتشه شروع کنی گرفتن از پوشک نوشتی یه سال خورده ای زود نبود؟ یعنی الان برای پرهام دیر شده؟


نمیدونم فکر کنم 1 ساله بود که سر پاش میگرفتم تا کم کم عادت کرد که تو پوشکش جیش نکنه نه عزیزم خیلی ها حتی تا دو سالگی کاری نمیکنند
آتيلا جون و مامان شيما
10 شهریور 92 2:14
هوراااااا...🎉
آفرين به پسمل زبر و زرنگ...🎊👏
آخيش...
راحت شدي...
بهاره جون تبريك ميگم...💯
راستي بهاره جون ما اول شلوار و بد شورت و در مياريم...🚾👀👅
اون عكس ونداد كه جيش كرده شلوارش ناراحته خيلي بامزه بود...
الهي قبونش بشم كه ترسيده...💗
ببوس خان كوچولو رو برام...💋


اره واقعا راحت شدم شیما جون راست میگی اشتباه نوشتم
صوفیا مامان سامیار
10 شهریور 92 5:10
خوش به حاللللللللللللللللللللللللللت بهاره جون ، سامیار برعکسه تو خواب اصلا خیس نمیکنه ولی تو طول روزدل به خواهی کار میکنه 10 بار خیس میکنه یه بارشو میگه


اخه توی طول روز باید عادتش بدی سر پاش بگیری یا روی قصری بشونیش تا یاد بگیره من چون از قصری بدم میومد استفاده نکردم
zohre maman kiyan
10 شهریور 92 9:42
سلام مامی جون
این ماه من کلی سرم شلوغ بود و دیر اومدم اما همه پستای نخونده رو خوندم
مبارکه از پوشک گرفتید گل پسریمون رو
ونداد نازم رو ببوس


مرسی عزیزم شما هم کیان جون رو ببوس
زهرا
10 شهریور 92 9:55
واقعاازپوشک گرفتن خیلی سخته برای من که کابوس شده
آفرین به آقاوندادگل



نه بابا این قدر ها هم سخت نیست خودشون هم کاری میکنند
الی مامی آراد
10 شهریور 92 10:49
آفرین به ونداد جونم کی میشه منم راحت بشم




به همین زودی ها


محبوبه مامان الینا
10 شهریور 92 12:27
مبارکه گودبای پوشک



مرسی عسیسم
☂ marjan ☂
10 شهریور 92 16:03
اول از اینکه از دلن.شته ی من خوشت اومده خیلی خوشحالم!
اگر دوس داری همون"بی دلیل دوستت دار"رو بذاری تو وبت!مشکلی نیس!
فقط با ذکر منبع باشه عسیسم!


مرسی دوست خوبم
لیلا مامان پرنیا
10 شهریور 92 19:29
آفرین به ونداد گلم که مرد شده
خسته نباشی بهاره جون


حامی
11 شهریور 92 23:43
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا…
خدا در مکان های دور از انتظار
به دست افرادی دور از انتظار
و در مواقعی تصور ناپذیر
معجزات خود را به انجام می رساند.
برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد …
همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست …
روزهایتان پر از امید و شادی

مامان آراد(خاطره)
13 شهریور 92 2:11
سلام عزیز خاله و سلام بهاره جون عزیز
قدم نورسیده مبارک
افرین بهاره جون چه همتی به کار بستی...من که هنوزه هنوزه جرات نمیکنم آرادو از پوشک بگیرم....شور تنبلیرو در اوردم
بوسسسسسسسس


مرسی عزیزم وای خدا جون از دست این خاطره تنبل
محبوبه مامان الینا
13 شهریور 92 8:26
بهاره جون کامنت قبلی من نرسیده؟!
قدم نورسیده مبارک عزیزم
ای جان گود بای پوشک


چرا گلم رسیده ببخشید من تنبلی کردم
مرسی دوست خوبم
مرجان مامان آران
13 شهریور 92 15:13
عزیزممممممم نازیی
چه خوب که از پوشک گرفتیشششششششششش


اره راحت شدم
☂ marjan ☂
13 شهریور 92 22:57
بهارجونم!رمزو خصوصی دادم برات







مامان ساجده
14 شهریور 92 10:07
خوب به سلامتي آقا ونداد گلم اين پروژه سخت و پشت سر گذاشته
البته ماماني شما هم خسته نباشي چون واقعا سخته
ديگه براي خودش مردي شده ها
اتفاقا منم متينو از پوشك گرفتم البته شبها هنوز ميبندم يكبار دلمو زدم به دريا شب نبستمش ولي خودم از استرس اينكه تو خواب جيش نكنه خوابم نبرد از بس از شانسم اون شب متين توخواب وول ميخورد سريع منم بهش ميگفتم بريم جيش كنيم طفلي هم ميگفت جيش ندارم آخرشم از ترسم نصف شب دوباره پوشكش كردم
حالا موندم شبا چيكار كنم

مرسی عزیزم
ا چه خوب کاری کردی
مامان آناهیتا
15 شهریور 92 14:02
عزیز خاله دلم برات تنگ شده بود .


زری مامان مهدیار
16 شهریور 92 23:43
مبارکه ونداد جونم یه قدم دیگه به دنیای بزرگترا نزدیک شدی بهاره جون خسته نباشی
مامان آنی
17 شهریور 92 20:21
وندادجونم از پوشک راحت شدنت مبارک آفرین ژسر خوب و ناز هزارتا بوس به اون صورت ماهت
مامان بردیا
18 شهریور 92 1:47
آفرین به ونداد گلم.ایشالا همیشه خوش و خرم و موفق باشی مرد بزرگ آپم
مامان آنیل
18 شهریور 92 12:21
سلام به ونداد جون ماشالا مرد کوچک که داری بزرگ مشی آفرین به شما
zohre maman kiyan
21 شهریور 92 10:50
سلام مرد کوچک مبارکه دیگه آقا شدی خوب خاله
♥ نیم وجبی ♥
23 شهریور 92 1:30
ای جوونم پس این پروژه هم با موفقیت تموم شد آفرین به گل پسری دلم برات تنگ شده بود عزیزم از دور می بوسمت راستی پیش ما بیا
نازی
23 شهریور 92 16:57
بیا اینجا به دردت میخوره تو گوگل بزن "کپی پیست کن" بعد بیا کپی پیست کن
پوریا
23 شهریور 92 18:22
اگه فروختمت ناراحت نشو ، چون هر کسي از به راهي نون در مياره ، ما هم از گل فروشي ...
رها مامان راستین
25 شهریور 92 17:14
آفرین مبارک که ونداد جون جیش و میگه خیلی عالی گود بای پارتی تون خوب بود
مامان پندار
26 شهریور 92 16:33
الهی که به سلامتی باشه ........ دیگه بزرگمرد کوچک بزرگ شده من از الان استرس پوشک گرفتن دارم