سال 1392
سلام ونداد عزیزم
امسال سومین سالی بود که ما سه نفر با همدیگه کنار سفره سال تحویل نشستیم وسال نو رو جشن گرفتیم امسال دوباره تو به سفره تحویل سالمون رنگ عشق رو هدیه کردی رنگی رو که قابل مقایسه با هیچ چیز نیست امسال بودی و بودنت برای ما ازهر عیدی بهتره فقط یه فرقی با سال تحویل های قبل داشتی اونم اینکه واقعا شیطون تر شدی و ما رو کشتی تا سال تحویل شد تمام مدت که کنار سفره نشسته بودی من همش دلم تو دستم بود که این کاسه ها رو نندازی و چپه نکنی حتی اجازه ندادی یه سفره درست حسابی بچینم کلی ایده داشتم ولی اخرش حتی یادم رفت تخم مرغ ها رو سر سفره بزارم خلاصه اینکه برای داشتنت از خدا ممنوم از اینکه یه پسر خوب توی زندگیم هست که این قدر میفهمه ازش ممنوم
خدای من همیشه شاد بودن رو به پسرم هدیه کن این تنها ارزوی من برای تو در این سال جدید
لحظه تحویل سال 1392
14:31:56
روز چهارشنبه 30 اسفند
اینم سفره سال تحویل
اینم پسر قشنگم که تونستم برای دو دقیقه سر صندلی بشونمش و ازش عکس بگیرم
این جا هم که دیگه کنترلت دوباره از دستم خارج شده ورفتی رو میز ایندفعه داری سمنو میخوری
دوباره اوردیمت پایین ولی داری تلاش میکنی بری بالا نمیدونم تو که هر چی التماست میکنم میگم مامان بیا سمنو نمیخوری حالا شانس من از این یکی خوشش اومده
اینم سفره مون با شمع های روشن موقع تحویل سال
اینم یه پسر اقا کنار سفره تحویل سال
پسر قشنگم در حال عیدی گرفتن از باباش
اینم عیدی پسر گلم
اینم ونداد بعد از تحویل سال که مامانش مجبور شده شلوارش رو در بیاره اخه سمنویی شده
برایت ارزو میکنم بهترین ها رادر بهترین سال خدا که در هر لحظه یک ستاره خوشبختی خدا برایت نقاشی کند