اولین ارایشگاه
سلام عزیزکم
اول از هر چی سلام به دوست های خوبم که نگران شده بودند بابت عمل وفکر کردن من عمل دارم ولی مامانم عمل داشت و خدا رو شکر به خوبی انجام شد وما هم بعد از 10 روز برگشتیم خونه خودمون به خاطر همین نمیتونستم اپ کنم
مرسی از همه دوستای گلم
عزیز دلم این مطلب که میخوام برات بنویسم مال دی ماهه که تو اولین ارایشگاه عمرت رو تجربه کردی قبل از اون من وبابا همیشه موهات رو کوتاه میکردیم واین چند وقت هم اصلا فرصت کوتاه کردن موهات رو نداشتیم یه روز بعد از ظهر که خونه مادر جون بودیم تو و بابا رفتین بیرون ومن هم خونه پدر جون موندم ولی بیرون رفتنتون خیلی طولانی شد هر چی هم زنگ میزدم گوشی بابا جواب نمیداد خلاصه ما گفتیم شام بکشیم تا شما بیاید سر سفره بودیم که دیدیم یه ونداد با موهای کوتاه داره از در میاد داخل همه این جوری شدیم و بعدش کلی خندیدیم اخه افتضاح موهات رو کوتاه کرده بود من هم عصبانی که چرا اینجوری موهاش رو کوتاه کردی اخه میخواستیم ببریمت اتلیه بابا هم گفت برای اینکه اصلا نزاشته ارایشگر یه سمت موهاش رو کوتاه کنه انگار همش تو بغل اباب سرت رو گزاشتی واون ارایشگر بیچاره هم مجبور شده این ریختی کوتاه کنهما هم که دیگه کاری از دستمون بر نمیومد جز غر زدن حالا هم که دیگه کار از کار گذشته
راستی مامان اتلیه نرفتیم وقرار شد بزاریم بعد از عمل مامانی اگه خدا بخواد طلسم بشکنه امروز و فردا میریم قول میدمممممممممممممممممممممممممممم اینم چند تا از عکس های نازت با اون موهای قشنگت
در ادامه مطلب
ونداد از نما ی چپ
ونداد از نمای راست
اینم یه بوس برای شما
این جا هم لختت کردم ببرمت حمام که طبق معمول از دستم فرار کردی فکر کنم بزرگ ترین ارزوت اینه که زودتر تابستون شه تا از دست لباس استین بلند راحت شی
یکی از کارایی که میکنی اینه که تا لختت میکنیم میچسبی به دیوار تا یخ بزنی
مراسم نشون دادن میمی هات به مامان
حالا مامان رو بترسون
این جا هم بالاخره تونستم حمامات کنم دارم ازت میپرسم مامان رو چند تا دوست داری تو هم با اون دستای کوچولوت نشونم میدی
تمام ارزوهایم در دستان کوچک توست