نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

نامه 102 ( ❤تولد 3 سالگی عشق کوچولو❤)

1392/12/29 3:00
نویسنده : مامان بهاره
1,921 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام عزیز دلم قلب

  نمیدونم از کجا شروع کنم اخه الان یک ماهی هست که هیچی ننوشتم نمیخوام بگم تنبلی نکردم  نه ولی واقعیتش مریضی های پشت سر هم تو  هیچ فرصتی برای اپ کردن بهم نداده والبته الان اخرای اسفنده وفصل خونه تکونی چقدر هم که من فعال چشمکفقط تونستم تا حالا دو تا اتاق رو تمیز کنمنیشخند نمیدونم چرا اصلا حسش نیست الان دقیقا مدل همون شعر معروف (زگهواره تا گور حسش نبود )شدم داشتم میگفتم از بعد از تولدت  تا همین الان مریضی،  این مریضی میره یکی دیگه میاد سراغت .وحشتناک لاغر شدی هر کی میبینتت میگه :این چرا این طوری شده ؟متفکرخودم موندم که چرا این قدر بدنت ضعیف شده دارم تمام سعیم رو میکنم که افکار منفی رو به دلم راه ندم  مشغول تلفناز 18 بهمن که تولد ت رو گرفتم تا الان یه روز خوب نداشتم  اصلا بزار از اول بگم :

 قرار شد تولدت رو یک هفته زود تر بگیریم  چون 22 بهمن که تعطیلی بود و 25 هم میافتاد جمعه  واون تعداد مهمونامون که قرار بود دعوتشون کنیم میخواستند این چند روز تعطیلی رو برن مسافرت  به خاطر همین تولدت رو 18 توی خانه شادی گرفتم تا همین تعداد بچه هم که هستین با هم دیگه خوش بگذرونید.  اخه ما کلا خانواده کم جمعیتی هستیم وتعداد بچه هامون به 10 تا هم نمیرسه خنثیبا کلی گشت وگذار تو فامیل تونستم 10 تا بچه پیدا کنم که بگم البته چند تاییشون نتونستن بیان چشم

 وتولد اصلیت رو هم قرار شد با دو تا خانواده  بگیریم  .برنامه ریزیاها رو کردیم وجشن رو 18 گرفتیم،  چون تولد شکوفا هم 20 بهمن بود زندایی گفت که من 22 میگیرم که تعطیله  .

 22  قرار بود مریم جون از تهران بیاد وما شب خونه مادر جون موندیم صبح وقتی مریم جون رسید با کلی التماس وخواهش ازش خواستم که کوتاه بیاد و از خواب بیدارت نکنه،  ولی  یهویی ساعت 9 بیدار شدی وشروع کردی استفراغ کردن اونم چی شدید وزیادسبز من که هروقت یه نفر استفراغ میکنه خودم زودتر حالم بد میشه اصلا یادم رفت ، همین جور دستم رو گذاشته بودم زیر دهنت تا یه وقت قالی مادرجون کثیف نشه.  تنها شانسی که اوردم این بود که علی رضا خونه بود وبرد شستت ومن دیگه سریع زیر پات رو تمیز کردم تو هم شروع کرده بودی گریه کردن وهی میگفتی تمیزم کنید الهی قربونت برم که تو اوج مریضیت هم به فکر تمیزیتیقلب خلاصه دوباره با هزار بدبختی خوابوندمت و ساعت 12 از خواب بیدار شدی  ولب به هیچی نمیزدی  حالا قرار بود که ما ساعت 3 بریم تولد شکوفاآخ

  مونده بودم که چی کار کنم با این حالت ببرمت تولد یا نه ؟ خلاصه بعد از ناهار رفتیم خونه خودمون تا اماده بشم که اسهالت شروع شد .از ساعت 1 تا ساعت 2 شاید 20 بار رفتی دستشویی وتوی این فاصله حتی چند بار شلوارت رو کثیف کردی  . این قدر خودت حالت بد میشد که شلوارت کثیفه که شروع میکردی گریه گردن.  خلاصه تصمیم گرفتم که نرم تولد گفتم بیخیال تولد میشم ولی بعد از 2 حالت خوب شد  و چند لقمه غذا خوردی و شروع کردی بازی کردن من این جوری ابلهکه برم یا نه که علی رضا گفت: ببرش حداقل بچه ها رو که میبینه شاید سرگرم بشه.  دوباره تصمیم به رفتن گرفتیم و اماده شدیم وسوار ماشین شدیم قرار شد بابا برسونتمون هنوز ده دقیقه نرفته بودیم که یه دفعه داد زدی :ای شکمم وشروع کردی دوباره استفراغ کردن تمام مانتو ولباس وکفش و همه چی رو گند کشیدی سبز  پیاده ات کردیم وهمون  توی خیابون لباسات رو دراوردیم وتمیزت کردیم وسوار ماشین شدیم ومن دیگه به زرس قاطع گفتم که نمیریم من با این بچه ووضیتش کجا برم ،برگرد خونه  .نگرانولی به معنی واقعی حالت خیلی بد شد و دوباره اسهال گرفتی و دیگه رنگ به رو نداشتی . زرد زرد شده بودی طوری گه فکر کردم یرقان گرفتی وکلی ترسیدم حالا دوباره تعطیلی و هیچ دکتری باز نبود ( حکمت این که تو همیشه توی تعطیلی ها مریض میشی رو واقعا نمیدونمکلافه )

  خلاصه 23 بردمت دکتر و برات شربت نوشت وازمایش گفت تا دوروز بهش شربت بده اگه حالش خوب شد که دیگه ازمایش نرو. که خدار وشکر حالت خوب شد و احتیاج به ازمایش نداشتی و ولی الان دوباره یه یک هفته ای هست که شدید سرفه میکنی ودرد سینه داری  بردمت دکتر بهت دیفن داده ولی صبح ها که از خواب بیدار میشی وضیتت بدتره حالا باید ببرمت پیش یه دکتر اسم والرژ ی تا یه تست ازت بگیره تا خیالم راحت شه استرس اخه همش نگران الرژیک بودنشم هیپنوتیزم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 

  از همه چی برات گفتم الا تولدت عزیزکمناراحت

 این گیفت بچه هاست که چقدر هم زیاد بودنزبان 

 یکه کیف  مامان ساز باب اسفنجی با یه کتاب ویه سری استیکر باب اسفنجی

 

مخ

 

اینم ونداد قبل از شروع مراسم توی خیابون در حال حمله به کیکنیشخند

 

نن

کن

 

و دوباره ونداد قبل از اومدن مهمونا درحال گشت وگذار وپذیرایی از خودشزبان

 

.ن

من

نت

 

این جا هم که رفته توی خونه برا خودش دراز کشیدهماچ

هعن

اینم یک عدد نورا کوچولو توی تولد که ازبس خواب بود حوصلمون سر رفت اخرش من وعمه مولود رفتیم سراغش وبیدارش کردیماز خود راضی

نا

 

 واین تنها وسیله سرگرم کننده بچه ها که جالبه مشوق همشون هم ونداد بود همه نگاش میکردن ببینن چه حرکات اکروباتیکی انجام میده بقیشون هم تقلید میکردن از همین جا از همه مامانا معذرت میخوام که پسرم برای بچه هاشون بد اموزی داشتهخجالت

 

تن

ت

ن

قلب

 

ذن

اینم همه مهمونامون که دیگه به اندازه بزاعتمون بودمژهزبان

نت

 

من وعمه مولود هرچی تلاش کردیم که از شما دوتا وروجک یه عکس درست بگیریم هیچی از توش درنیومدکلافه

نتت

 

 وامااااااااااااااااااا پسرم در حال فوت 3 موین شمع زندگیشبغل

 

.م

 

  وکلاهی که حتی یه دقیقه هم تو سرت نموند حتی به اصرار بقیهابرو

 

تات

عه

 

مراسم برف بازی البته مصنوعیش نیشخند

jkl

 

درگیری ونداد وساینا بر سر جای ریاست البته من از قسمت مهربونیش عکس دارم از مراسم گیس کشی عکس نگرفتمنیشخند

 fgvt

 dfdf

 مراسم کیک بری 

 الهی مامان فدات بشه مرد کوچولو که این جوری دست انداختی دور گردنمبغل 

 به نظرت دوتا بچه بهم میادمژه

 

fdd

 

 

ساینا رو ببین همه جا حضور دارهخنثی اصلا از جاش تکون نمیخورد 


df

 

کادوهای پسرم ماچ

 dfsd

 ونداد بعد از مراسم در حال دیدن فیلم تولدقلب اینم یه مدلش دیگهبغل

 

 ffd

  واما تولد اصلیت روز 25 بهمن روز ولنتاین که بابا به همین مناسبت یه کیک ولنتاینی گرفت والبته یه تیر و دونشون کردابرو

 

fd

 

 اینم کادوی مادر جون و باباجون  که قبل از تولد بهت دادند قلب

 

gt

چون هوا خوب بود تصمیم گرفتیم عصرونه رو ببریم بیرون و به خاطر همین به خاله مژگان (خاله خودم ) که شدید عاشقشی هم گفتم بیادلبخند

 

rfr

 

 ودباره یه مراسم کیک برون دیگهقلب

frf

 

 پدر وپسر در یه فضای کاملا سبز و در یه روز خوب وبهاری 25 بهمنبغل

fd

 ونداد ومامان وابوالفضل وارسلانماچ به جرات میتونم بگم نصف کارای خطرناکی که انجام میدی ویاد گرفتی زیر سر این دوتاستنگران والبته دوتاشون عاشقتند وتو هم خیلی دوستشون داری

eds

مامانی و باباجون قلب

 

cv

 

 ودباره تلاش برای گرفتن یه عکس دونفره از این دوتا بچهآخ

 

cds

مادرجون وپدرجون با دوتا نوه هاشونقلب

 

fvfd

 واینم ونداد این روزا غرق در تماشای کارتون  که البته 1.5  وزن کم کردهناراحت

asd

 

 واما کادوی مامان و بابا : صدهزار توما ن پول ویه پیست ماشین مسابقه مبارکت باشه عزیزمبغل

 

 

 ertfe

 به خدا سوگند 

 تو زیباترین شعر خدایی

 

 

 بهمن 1391 ..........................

 

 

پسندها (1)

نظرات (22)

لیلا مامان پرنیا
11 اسفند 92 8:45
بهاره جون بعد از این مدت طولانی که اومدی چرا رمز دار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جیران بخشنده
15 اسفند 92 13:54
تولد تولد تولد ونداد جونم مباااارک عزیزم ایشالا 120 ساله بشیم خاله جونم ما منتظریم
ال هام
17 اسفند 92 8:40
ببین اون کامنت مال وقتی بود که هنوز پستو نخونده بودم هاااالهی بگردم چقدر عذاب کشیدین این روزا من و سپهرم ازین مریضیا خیلی کشیدیم ایشالله دیگه بلا دوره
مامان بهاره
پاسخ
اشکال نداره من به بزرگی خودم میبخشممرسی گلم
محبوبه مامان الینا
17 اسفند 92 13:58
سلام بهاره جونتولد گل پسر مبارکچه خوشجل درست کردی کیفهارو الهی فداش شم مریض شده و لاغر شدهانشاله زود خوب شه ونداد نازمون میبوسمش
مامان بهاره
پاسخ
مرسی محبوبه عزیزم چشمات قشنگ میبینه
الی مامی آراد
17 اسفند 92 17:39
عزیزم تولدت مبارکککککککک البته با تاخیر چه تولد خوبی بود شاد و صمیمی
زهرا
18 اسفند 92 10:48
عزیزم تولدت مبارک انشالله صدساله بشی آخه توهم مثل روژان مریض شدی خاله. دقیقا روژان هم وقتی مریض میشه روزتعطیله وماگرفتارمیشیم که کجاببریمش انشالله دیگه الان حالش خوب شده باشه ودیگه مریض نشه
مامان بهاره
پاسخ
این دیگه جز عجایب این بچه هاست
مینا مامان آرمانی
18 اسفند 92 12:33
سلام مامانی.. این شیطون پسرو از طرف من ببوسید با اجازتون لینک شدین.اگه تمایل دارین خبر بدین عزیزم.ممنون
لیلا مامان پرنیا
19 اسفند 92 8:57
اول از همه تولدت هزاران بار مبارک پسر دوست داشتنی خالهبهترین ها رو برات درکنار مامان وبابا آرزو دارم عزیزم وبعد اینکه بابت مریض شدن های مکررت خیلی ناراحت شدم .اقعا خسته نباشی بهاره جون خیلی سخته بچه یه مدت طولانی مریض میشه اون هم از این نوع......... امیدوارم زود زود خوب خوب بشی وسال جدید رو با یه عالمه سلامتی ولبخند شروع کنی
لیلا مامان پرنیا
19 اسفند 92 8:59
جشن هم عالی بود بهاره جون کلی لذت بردم انشاا.. دومادی این گل پسرمون کیک جشن دوم هم مثل اولیه عالی بود کامتون همیشه شبرین راستی دوتا بچه عجیب بهت میادها من جای تو بودم دست به کار میشدم میبوسمتون وامیدوارم روزهای باقیمونده از سال براتون پرباشه از شادی وسلامتی
مامان بهاره
پاسخ
مرسی لیلا جونم ا ولی تا اون جا که من یادم میاد شما باید زودتر نینی بخرید
خواهر فرناز
19 اسفند 92 11:22
سلام دوستای گلم خوبین امروز اتفاقی با یه فروشگاه اینترنتی آشنا شدم البته قبلا هم آشنا بودم ولی امروز دقیق رفتم توسایتشون ودرست بررسی کردم دیدم چه قدر چیزای خوبی داره وبه راحتی توی خونه نشستی وسفارش میدی برات بیارن دم خونه دیدم ایده خوبیه که به شما دوستای گلم هم اطلاع بدم گفتم اینجا آدرسشا برای شمادوستای گلم بذارم تا شماهم ازش اگه دوست داشتین استفاده کنید برای اینکه وارد سایتشون بشین تشریف بیارین وبلاگمون امیدوارم خوشتون بیاد ازشو کلی احساس راحتی وآرامش بهتون هدیه کنه
خواهر فرناز
19 اسفند 92 11:23
تولدت مبارک ونداد جونم ببخشید خاله جون دیر رسیدیم
شراره مامان پارسا
19 اسفند 92 18:20
ونداد جونم به امید خدا همیشه سالم و خندون باشی به به چه تولدی همه چی عالی... مبارک باشه گل پسر
صبا خاله ی آیسا
21 اسفند 92 17:56
عشق کو چولو تولد سه ساااالگیت مبااااارک چ کیک خوشگلی همینطور گبفتای قشنگی باارزوی بهترینا واسه ونداد کوچولووووی ناز
مامان بهاره
پاسخ
مرسی صبا جونم
❤طراح دردونـــه تـــم ❤
22 اسفند 92 0:57
سلام به شما دوست خوبم دوست داري لوگو و صفحه ورودي و بالابر وبلاگ و قالب وبلاگ و تقويم رو براي سال نـــو با عکس ني ني تون سفارش بدي ؟ همه و همه با عکس ني ني نازتون ! اگه ني ني گلتون عکس آتليه اي نداره براتون عکس ساده اي که تو خونه ازش ميگيريد رو تبديل به آتليه اي ميکنم .... اگه شما هم دوست داري براي سال نو کلي چيزاي قشنگ و قشنگ با عکس کوچولوي دلبندتون داشته باشي حتما بيا پيشم سال نو تحولي نو براي ني ني نازتون همراه با دردونــــه منتظر حضور گرمت هستم تخفيف ويژه نوروزي قيمت ها زير 10 هزار تومن www.testersite.mihanblog.com
مامان فتانه
22 اسفند 92 12:35
تولدت مبارک عزیزم....جشنت و عکسات عالی بود ...
مامان بهاره
پاسخ
مرسییییییییییییی
محبوبه مامان الینا
25 اسفند 92 8:17
نظر من نرسیده یا هنوز تایید نشده
ماماني كسرا
25 اسفند 92 11:17
عزييييييزم چقدر مشقت كشيدي بهاره جان اينقدر از دست اين مهمونايي كه نميان حرص ميخوووورم اما خيلي جاي باحالي تولد گرفته بودي اي ول انشالله هميشه به جشن و شادي پيشاپيش سال نوتونم مبارك سالي سرشار ازسلامتي، عشق، دلخوشي و موفقيت و بركت و اتفاقات خوب و..... خلاصه هر چي خوبي و خوشي واستون ارزو ميكنم ممنونم ميشم لحظه تحويل سال واسه ما هم دعا كني
مامان بهاره
پاسخ
خیلی سسودابه جون اره بچه ها کلی ذوق کردن مرسی گلم همچنین به شما
مامان آیسو وآیسا
27 اسفند 92 0:42
تولدت مبارک ونداد جووووووونانشالله ۱۲۰ ساله بشی خاله جون
مامی باران
27 اسفند 92 11:12
خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جاى دارند؛ آنان شایسته محبتند و یادشان مایه ى آرامش جان، در این لحظه هاى پایانى سال عزت و غرور شان التیام و اعتلا و سلامت و شاد بدارشان. پیشاپیش سال نو مبارک
مامان بهاره
پاسخ
مرسی نرگس جون
مامان آیسو وآیسا
27 اسفند 92 13:11
تولدت مبارک وندادجون 120 ساله شی خاله
مامان بهاره
پاسخ
مرسی خاله جون
مامان آروین
1 فروردین 93 13:56
تولدت هزاراااااااااااااااااان بار مباااااااااااااااااارک ایشاله به همه آرزوهای خوشگلت برسی و قدر بابا و مامان جون مهربونتونو بدونی یه عاللللللللللللللللللللللمه بووووووووووس و دست و هورای قشنگ برای تو که عزیزو دوست داشتنیه و ناااااازنینییییییییییییییییییییییی
پرهام .مامانش
15 فروردین 93 23:26
سال نومبارکککککککککک وندادجونم همچینین بازم تولدتتتتتتتتتتتتتتتت مبارککککککککک فدای توکه تکیییییییی اونم بصورت منحصر توعکسا که خیلی معلوم بود خدا حفظت کنه همیشه سلامت باشی