نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 3 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

ونداد دیگه شیر نمیخوره(اندر احوالات 24 ماهگی)

1391/12/8 1:37
نویسنده : مامان بهاره
482 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مرد کوچولوی مامانثفق 

عزیز دلم بالاخره تونستم باورم نمیشد به این راحتی بشه این کار رو کرد دقیقا یه روز بعد از تولدت یعنی 27 بهمن 1391 از شیر گرفتمت یعنی اگه خاله مژ گان اصرار نمیکرد فکر کنم میخواستم تا پایان عمرت بهت شیر بدم زطفکرش  رو بکن یه پسر 7-8 ساله بیاد بگه شیر میخوام دا

عزیزم همه میگن یکم مهلت میدادی بچه حداقل از تولدش لذت ببره ولی تو این قدر صبور واقا بودی که وقتی گفتم شیر اوفی شده تو هم قبول کردی واصلا اذیت نکردی مامانی  فدات شه تو طول روز که همش سرگرم بازی بودی به خاطر همین حدس زدم شب بخوای اذیت کنی اخه شبها همش داشتی شیر میخوردی ولی فقط یه بار پا شدی گفتی شیر وقتی گفتم اوف شده  اومدی توی بغل بابا و روی دستش خوابت برد البته یه کوچولو بغض کردیطزر  البته مامان من از چند روز قبل سعی کردم شیر خوردنت رو توی طول روز کم کنم  به خاطر همین هم راحت تر بودم ولی تا دو روز بعد تو هیچی نخوردی منم که دیگه نگو داغون که غذا نمیخوردی میخواستم سرم رو بکوبم تو دیواربری ولی دو سه روز بعد خیلی بهتر شدی میای میشینی سر سفره وبرنج وخورشت میخوری (این جز نوادر طبیعته) اخه اصلا نمیدونستی خورشت چی هست چه برسه بخوای بخوری اره خدا رو شکر خیلی غذا خوردنت بهتر شده  دیگه همه چی میخوری وبهونه نمیگیری  این خیلی برام لذت بخشه واقعا از این مسئله خیلی راضیم ولی خودم رو که نگو وای وای تا ده روز حالم بد بود نمیدونم چرا شیر خشک نمیشد اصلا دستم رو نمیتونستم بالا ببرم از درد میمیردم ولی الن خیلی بهترم ولی به نظرم درد و همه سختی هاش به غذا خوردن تو میارزیدیلب گلم تازگی ها میبینم دوباره داری بهونه های الکی موقع خواب میگیری ولی تا میگی شیر بهت میگم ونداد من چی شده؟ تو میگی : اقا 

قربونت بشم که واقعا مثل یه مرد صبوری پسرم  

 

راستی من وبابا ارتقاء مقام پیدا کردیم  من از ماما شدم مامان وبابا از بابا  شده باباتنیشخند

اینم فیگور جدیدته یاد گرفتی موقع نشستن پات رو میذاری روی پاتو تی وی میبینی

 

طز

راستی گل مامان کلمات جدیدی که میگی بیشترشون دو کلمه ای شدن مثل اب انر = اب انار                    

کوکو مق = کوکو ی مرغ         عمه مو = عمه مولود               عمه مه= عمه مریم

 امروز هم گفتی هونه یعنی خونه              

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

ninitv.ir
7 اسفند 91 17:23
سلام اولین شبکه اشتراک گزاری فیلم کودک راه اندازی شد شما می توانید با عضویت در این شبکه علاوه بر استفاده از محتوای سایت؛ کلیپ های شخصی از کودکان خود را در این شبکه به اشتراک بگزارید http://ninitv.ir
متین من
7 اسفند 91 19:22
سلام بهاره جون من بازم برگشتم دوست خوبم مرسی که تو این مدت بهم سرزده بودی راستی دوسی وبلاگ متین هم اپ کردم
متین من
7 اسفند 91 19:23
افرین به ونداد پسرگل ماشالا منم میخوام متین رو تا یک ماه دیگه از شیر بگیرم امیدوارم منم بتونم به راحتی این کارو کنم بوس واسه ونداد
الی مامی آراد
8 اسفند 91 1:37
آفر ین با این مرد کوچولو که دیگه شیر نمیخوره خوش بحالت مامانی دیگه راحت شدی منکه از الان غصه از شیر گرفتنشو دارم عکسهای تولدتون هم خیلی خوشگل بود
مونا مامان امیرسام
8 اسفند 91 2:19
عززززیزم افرین به ونداد خان شجاع افرین که مامان رو اذیت نکردی میبوسمت خوشگل خاان
مونا مامان امیرسام
8 اسفند 91 2:22
ممنوون دوست خوبم که به ما سر میزنی
مرجان مامان آران
8 اسفند 91 8:41
اخیییییییییی چه خوببببب خدارو شکر که اذیت نکرد
قربونش برم اقا شدههههه با این فیگور خوشگلش
ارتقا پیداکردنتون مبارک


اره مرجان جون واقعا خوب بود
مرسی گلم خیلی ممنون
مامان میعاد
8 اسفند 91 13:12
آخی عزیزم عاشق این کلمات ناقص و درهم برهم گفتناشونم
خدا براتون حفظش کنه


مرسی گلم که به ما سر زدید
مامان محمد امين
8 اسفند 91 19:16
آفرين مرد كوشولو كه داره يواش يواش مستقل ميشه
مهسا مامان کیارش
8 اسفند 91 19:20
الهی بگردم که تو هم از شیر خوردن محروم شدی آقا فلفلی ولی عزیزم خیلی کار خوبی کردی در عوضش خوب خوب غذا میخوری و بزرگ میشی و برای خودت مردی میشی قشنگم. تبریک میگم بهاره جونم
مامان کیارش
8 اسفند 91 22:03
دیگه واسه خودت مردی شدی هاااااااااااااااا پسر ناز و گل آفرین که خوب غذا می خوری و مامانی هم ازت راضیه
سارا
9 اسفند 91 10:20
آفرین به این مرد کوچک صبور
سانیار که توی هشت ماهگی خودشو از شیر گرفت ! هر کار کردم نخورد شیشه هم به زور می خوره، اما تو ماشالا خیلی عاقلی ،آفرین


اخی نازی چرا؟ حتما تو هم کلی عذاب کشیدی در عوض دیگه بعدا پروژه ازشیر گرفتن نداری
مامان آنیل
9 اسفند 91 13:03
آفرییییییییییییییییییییین به گل پسرم آفرین به تو که دیگه شیر نمیخوری مردی شدی برا خودت خاله فدات شه چقدم نااازی. ببخشید که دیر اومدیم آخه اینترنتمون قط بود
مامان آراد(خاطره)
9 اسفند 91 14:16
آفرین به این گل پسر آقا...
بهاره جون خدا رو شکر راحت تونستی از شیر بازش کنی...
خداروشکر غذاش رو هم خوب میخوره...
خدا به ما هم کمک کنه..


اره خاطره جون اصلا فکر نمیکردم به این راحتی بشه انجام داد
امیدوارم تو هم خیلی راحت بگذره برات ارزوی موفقیت میکنم
مامان فتانه
9 اسفند 91 17:25
افرین به این اقا پسر گل که انقدر خوب شیرو ول کرد ولی مامانی فکر نمیکنی خیلی بهش شیر دادی؟

اره واقعا پسرم گل بود
نه وای نگو یعنی کمتر میدادم نههههههههههههه
مامان اراد
9 اسفند 91 22:09
عزیزم اینکه چیزی نیست یکی از فامیل های ما پسرش تا ابتدایی ام که میرفته شیر میخورده!!!! بخدا راسته ها ولی بچه پررو میشه باید همون یکی دوسال بهش بدند بسشه
مامان آناهیدمهربون
10 اسفند 91 1:59
تبریک به این گل پسری که واقعا آقاست.خدا حفظش کنه مامان جون.
fariba
12 اسفند 91 13:47
افرین مرد کوچولو...
مامان ثمر
12 اسفند 91 13:53
آفرین مامانی موفق شدیییییییی ولی کاره خوبی کردی تا حالا بهش شیر دادی خیلی براشون لازمه وای خاله قربونت برم من آخه تو چقدر شیرینییییییییی
رها مامان راستین
13 اسفند 91 10:57
آفرین به این گل پسر بهاره جون خدا رو شکر راحت تونستی از شیر بگیری خوب که غذاش رو هم میخوره