نامه100 (اخرین گزارش از روزهای دو سالگی)
سلام به پسر کوچولوی شیرینم این روزا درست قبل از سه سالگی ات این قدر بزرگ شدنت ملموس وواضحه که هیچ راهی برای انکارش ندارم واقعیتش اینه که بزرگ شدنت ارزومه ولی نمیدونم چرا دوست ندارم از بچگی در بیای ، دوست ندارم این دنیای کوچیک پر از شادی وخنده های بچه گانت تمام بشه شاید به خاطر اینه که میدونم قصد بچه دار شدن دوباره ندارم وبه خاطر همین از بزرگ شدنت میترسم ( اره ما رسما تک فرزندی بودنمون رو اعلام کردیم ) داشتم میگفتم این قدر بزرگ شدی که دیگه بدون کمک من دستشویی میری شلوار میپوشی جوراب پات میکنی واین که فرصت انجام همه کارهایی رو که یه روز از تکرارشون خسته بودم و...
نویسنده :
مامان بهاره
2:59