3 سال و 11 ماه و11 روز....
دفتر و خودکار خود را برداشته ام و میخواهم چند خطی از تو بنویسم تویی که در روز خورشید و در شب ماه و ستاره ی منی ... تویی که مانند پرنده بال پرواز کردن به من دادی و مرا از قفس تنهاییم رها کردی حال که تو را در کنارم میبینم، حس بی انتها بودن میکنم حس پرواز در اوج آسمان ها را میکنم، با تو هر روزم زیباتر از روز گذشته است با تو گذر هر فصل برایم شیرین است مخصوصا فصل پاییز ... اگر تو نباشی در کنارم عقربه های ساعت برایم نمیچرخد، اگر هم بچرخد هر ثانیه اش برایم یک عمر میگذرد ... مرا دیوانه کرده هر لحظه بودن با تو، دیوانه شدم، دیوانه ی ...
نویسنده :
مامان بهاره
0:27